سکوت سازمانی قاتل خاموش کسب‌وکار

سکوت سازمانی قاتل خاموش کسب‌وکار

هر سازمانی ممکن است دچار معضلی به نام «سکوت‌سازمانی» شود که در آن کارکنان سازمان به دلایل مختلفی از اظهارنظر در بحث‌های مختلف سازمانی سر باز می‌زنند و سکوت اختیار می‌کنند.

  • 16 تیر 1394
  • 3795
سکوت سازمانی قاتل خاموش کسب‌وکار

هر سازمانی ممکن است دچار معضلی به نام «سکوت‌سازمانی» شود که در آن کارکنان سازمان به دلایل مختلفی از اظهارنظر در بحث‌های مختلف سازمانی سر باز می‌زنند و سکوت اختیار می‌کنند.

در این میان مدیران باید همواره به این موضوع توجه داشته باشند و در سازمان بتوانند فضایی را به وجود آورند که کارکنان همواره اظهارنظر کنند؛ همین موضوع باعث می شود که ایده های جدید در سازمان جاری شود اما توجه نکردن مدیران به این ایده ها و اظهارنظرها باعث می شود کارکنان از ترس از دست دادن شغل خود دیگر اظهارنظر نکنند. از طرفی پیشنهاد ها و ایده های جدید کارکنان ممکن است برای سازمان تغییراتی را به وجود آورد و ازآنجایی که سازمان ها همواره تمایلی به تغییر ندارند ممکن است در مقابل این تغییرات مقاومت نشان دهند که مدیران ارشد سازمان باید بتوانند فضایی را در سازمان به وجود آورند که از این پیشنهاد ها، ایده ها و حتی نقد ها استقبال و از آنها در جهت اثربخشی و کارایی سازمان استفاده کنند.

هر سازمانی ممکن است دچار معضلی به نام «سکوت سازمانی» شود که در آن کارکنان سازمان به دلایل مختلفی از اظهارنظر در بحث های مختلف سازمانی سر باز می زنند و سکوت اختیار می کنند.سکوت سازمانی به طورکلی برای یک سازمان، بیماری محسوب می شود و ادامه دار شدن این موضوع ممکن است به ترک از خدمت کارکنان و مرگ سازمان منجر شود. در این میان مدیران باید همواره به این موضوع توجه داشته باشند و در سازمان بتوانند فضایی را به وجود آورند که کارکنان همواره اظهارنظر کنند؛ همین موضوع باعث می شود که ایده های جدید در سازمان جاری شود اما توجه نکردن مدیران به این ایده ها و اظهارنظرها باعث می شود کارکنان از ترس از دست دادن شغل خود دیگر اظهارنظر نکنند. از طرفی پیشنهاد ها و ایده های جدید کارکنان ممکن است برای سازمان تغییراتی را به وجود آورد و ازآنجایی که سازمان ها همواره تمایلی به تغییر ندارند ممکن است در مقابل این تغییرات مقاومت نشان دهند که مدیران ارشد سازمان باید بتوانند فضایی را در سازمان به وجود آورند که از این پیشنهاد ها، ایده ها و حتی نقد ها استقبال و از آنها در جهت اثربخشی و کارایی سازمان استفاده کنند.

نسیم ناظمی، کارشناس ارشد منابع انسانی در گفت و گو با «فرصت امروز» می گوید: کارکنان در سازمان ها به دلایل مختلف ممکن است سکوت اختیار کنند و اظهارنظری انجام ندهند و هر یک از کارکنان در هر پست و رده ای از سازمان ممکن است به آن دچار شوند. در رده کارگری به دلیل ترس از دست دادن شغل یا محروم ماندن از پاداش های پرداختی،کارگران سکوت اختیار می کنند و در رده کارشناسان و سرپرستان یک سازمان به دلیل اینکه آنها فکر می کنند حرف هایشان خریداری ندارد سکوت می کنند و حتی سکوت در بین مدیران سازمان ها هم ممکن است رخ دهد اما نوع سکوت هر یک از کارکنان سازمان متفاوت است.

حرف هایی علیه خودمان

ناظمی ادامه می دهد: بسیاری از سرپرستان و مدیران میانی می گویند هرچقدر هم بگوییم فایده ای ندارد. کسی در سازمان به حرف ما گوش نمی کند. بعضی های دیگر هم می گویند هر حرفی که بزنیم علیه خودمان استفاده می شود و حتی از حرف هایی که به صلاح سازمان باشد هم استقبال نمی شود.

به عنوان نمونه ممکن است در یک سازمان مدیر برنامه ریزی تولید، پیشنهادی در مورد برنامه ریزی تولید بدهد که در آن باید از دیگر مدیران میانی هم کمک گرفته شود تا آن پیشنهاد بتواند عملی و در راستای بهبود سازمان قدمی برداشته شود اما این پیشنهاد او باعث بروز چالش های شدیدی بین او و یکی دیگر از مدیران میانی سازمان می شود. درحالی که با مداخله مدیرعامل ممکن است از این پیشنهاد به بهترین شکل ممکن استفاده شود و واقعاً این پیشنهاد به نفع سازمان باشد اما مدیرعامل ها به دلیل کم بودن وقت، در برخی از مواقع حاضر نمی شوند به این مسئله توجه کنند.

نادیده گرفتن پیشنهاد های کارکنان

او می افزاید: به عنوان نمونه دیگر ممکن است برخی افراد در جلسات با یکدیگر دست به یکی کنند که هر حرف و تصمیمی را که مدیرعامل می گیرد بپذیرند؛ چون آنقدر سنگ جلوی پای شان انداخته می شود و پیشنهاد های آنها نادیده گرفته می شود که ترجیح می دهند دیگر اظهارنظر نکنند.

نتیجه نهایی سکوت سازمانی؛ ترک کارکنان

این کارشناس ارشد منابع انسانی با اشاره به این موضوع که «سکوت سازمانی ممکن است منجر به مرگ سازمان شود» خاطرنشان می کند: سکوت سازمانی در درازمدت قطعاً چنین پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت. سازمانی که دچار چنین وضعیتی باشد وجود نیروهای زنده و پویا در آن دور از ذهن خواهد بود؛ بنابراین افراد دائماً در حال ترک سازمان هستند که همین مسئله در درازمدت سازمان را به زمین خواهد زد.

بی اعتمادی و بدبینی مدیران

ناظمی اظهار می کند: سکوت سازمانی نتیجه نگرش و شیوه مدیریت است. تا نگرش مدیریت اصلاح نشود سکوت همچنان به قوت خود باقی می ماند و در بسیاری از سازمان ها علت سکوت سازمانی عدم اعتماد مدیریت به اندیشه افراد شاغل در آن است و به عبارت دیگر سکوت سازمانی نتیجه بدبینی و بی اعتمادی مدیریت است. همچنین مکانیزم بازخورد هم می تواند نقش مؤثری داشته باشد. خیلی از افراد با گرفتن بازخورد از مافوق سازمانی خود هدایت و به عبارتی شارژ می شوند. وقتی این سیستم وجود نداشته باشد طبیعتاً سازمان دچار رخوت و سکوت می شود.

انواع سکوت سازمانی

او درباره انواع سکوت سازمانی که ممکن است در یک سازمان رخ دهد بیان می کند: معمولاً سکوت سازمانی را به سه دسته تقسیم کرده اند؛ سکوت مطیع، سکوت دوستانه و سکوت تدافعی. سکوت مطیع و تدافعی را به کرات می شود در سازمان ها مشاهده کرد. سکوت مطیع سکوتی است که افراد از سر ناچاری و انفعال شرایط را می پذیرند. سکوت تدافعی هم که براثر ترس اتفاق می افتد. سکوت دوستانه این است که افراد سکوت پیشه می کنند که عرصه برای دیگران باز شود.

سکوت سازمانی قاتل سازمان ها

این کارشناس ارشد منابع انسانی درباره پیامد های منفـــی سکــوت سازمانی می گوید: سکوت سازمانی در کوتاه مدت هزینه های سازمانی را کاهش می دهد اما در بلندمدت قاتل سازمان هاست. سازمان های ساکت افراد بی انگیزه ای دارند که از سر اجبار سرکار خود حاضر می شوند. این گونه سازمان ها اگر روبه زوال نروند با سرعت بسیار کندی رشد می کنند و همچنین هزینه های ترک خدمت بالایی دارند و نمی توانند انسان های نخبه را نگه دارند.

نرخ خروج از خدمت نتیجه سکوت سازمانی

ناظمی معتقد است: سکوت سازمانی در سازمان های داخلی مسئله ای نیست که هر سازمانی به راحتی به داشتن آن اعتراف کند اما به طورکلی سازمان هایی که نرخ خروج از خدمت بالایی دارند با این مشکل روبه رو هستند. در کشور های توسعه یافته برای اینکه دچار سکوت سازمانی نشوند از مدیر نامحسوس استفاده می کنند؛ یعنی در این سیستم مدیران سازمان های بزرگ به طوری که شناخته نشوند بین کارمندان خود رفت وآمد می کنند و از این طریق از نیازها، خواسته ها و زمزمه های کارکنان شان آگاه می شوند.

چاره عدم سکوت سازمانی؛ مدیریت اقتضایی

این کارشناس ارشد منابع انسانی تأکید می کند: ریشه سکوت سازمانی در شیوه مدیریت است. از همان ابتدا مدیران باید سبک های مدیریت را به خوبی بشناسند و بتوانند به خوبی از مهارت مدیریت اقتضایی استفاده کنند. این موضوع بسیار حائز اهمیت است که مدیران هوشمندانه و طبق اقتضای زمان و محیط سازمان عمل کنند.

ایده پردازی در شرکت های معتبر

ناظمی بیان می کند: به عنوان نمونه شرکت m&m که یک شرکت شکلات سازی است یکی از بهترین اقداماتی که برای عدم وجود سکوت سازمانی انجام داده این موضوع است که این شرکت مکانیزم هایی دارد که در آن کارکنان تمام رده های سازمانی می توانند ایده پردازی کنند و نظرات خود را به مدیریت انتقال دهند و این نظرات شامل تولید محصولات جدید نیز می شود. یا به عنوان نمونه دیگر، شرکت google هم یکی از این سازمان هاست که توانسته اقدامات خوبی را در راستای عدم سکوت سازمانی انجام دهد؛ این شرکت سازوکار بازخوردی مناسبی دارد که در آن صدای تمام کارکنان شنیده می شود. از طرفی در ایران شرکت مپنا و شرکت ایرانسل نیز در این زمینه قدم های خوبی برداشته و اقدامات خوبی را انجام می دهند؛ یکی از اقدامات رایج در شرکت های داخلی، بحث ارزیابی رضایت سازمان است که در آن از طرق مختلف رضایت کارکنان را می سنجند.
کارکنان در سازمان ها به دلایل مختلف ممکن است سکوت اختیار کنند و اظهارنظری انجام ندهند و هر یک از کارکنان در هر پست و رده ای از سازمان ممکن است به آن دچار شوند. در رده کارگری به دلیل ترس از دست دادن شغل خود یا محروم ماندن از پاداش های پرداختی،کارگران سکوت اختیار می کنند و در رده کارشناسان و سرپرستان یک سازمان به دلیل اینکه آنها فکر می کنند حرف هایشان خریداری ندارد.

منبع: روزنامه فرصت امروز

 

نظرتان را ثبت کنید